من و تو ما می‌شویم

ایران آباد

من و تو ما می‌شویم

ایران آباد

نگاه

این شعرایی که با عنوان نگاه از این به بعد در این وب میخونید تراوشات ذهنی یه دختر خوبه

که به نظرم باید کمی بهش وقت داد و کمی هم مواظبش بود.

امیدوارم با خوندن شعراش از نظر دهی غافل نشین.

متشکرم. علی همیشه کوچک. 

   

 

باز باران بی ترانه 

باز باران ,با تمام بی کسی های شبانه 

می خورد بر مرد تنها ,می چکد بر فرش خانه 

باز می اید صدای چک چک غم...باز ماتم 

من به پشت شیشه ی تنهایی افتاده 

نمی دانم...نمی فهمم 

کجای قطره های بی کسی زیباست؟؟؟؟  

نمی فهمم, چرا مردم نمی فهمند 

که ان کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد 

کجای ذلتش زیباست؟؟؟ 

نمی فهمم..کجای اشک یک بابا 

که سقفی از گل و اهن به زور چکمه های باران

به روی همسر و پروانه های مرده اش ارام باریده

کجایش بوی عشق وعاشقی دارد؟؟؟ 

نمی دانم..نمی دانم چرا مردم نمی دانند

که باران, عشق تنها نیست

صدای ممتدش در امتداد رنج این دلهاست

کجای مرگ ما زیباست...نمی فهمم!!!!؟ 

یاد ارم, روز باران را 

یاد ارم مادرم در کنج باران مرد

کودکی ده ساله بودم 

می دویدم زیر باران..از برای نان 

مادرم افتاد

مادرم در کوچه های پست شهر ارام جان می داد

فقط من بودم و باران و گل های خیابان بود

نمی دانم 

کجای این لجن زیباست؟؟؟؟  

بشنو از من, کودک من 

پیش چشمم, مرد فردا

که باران هست زیبا از برای مردم زیبای بالاددست 

و ان باران که عشق دارد ...فقط جاریست برای عاشقان مست 

و باران من و تو درد و غم دارد

خدا هم خوب می داند که

این عدل زمینی ,عدل کم دارد.

مریمی

نظرات 1 + ارسال نظر
ناشناس دوشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:57 ق.ظ

کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد